آشنایی با زهرا شفیع نقاش جوان ایرانی و آثار او

زهرا شفیع نقاش جوان و خلاق مقیم ایران، امسال جایزۀ اقامت سه ماهه در سیتۀ بین المللی هنر در پاریس را از آنِ خود کرد. این مسابقه هر سال از جانب انستیتو دو فرانس و وزارت فرهنگ و ارتباطات فرانسه در تهران تدارک دیده می‌شود. او که فارغ التحصیل هنرهای زیباست، از ده سال پیش در نخستین جشنوارۀ گروهی زنان در تهران شرکت کرد و از آن پس در نمایشگاه‌های متعدد فردی و جمعی در ایران و نیز در پاریس، بروکسل، برلن و میامی به نمایش کارها و آثار خود پرداخته است.

آفرینش‌های هنری او در همین دورۀ کوتاه اقامتش در پاریس مورد توجه و استقبال بسیاری از بازدید کنندگان و تماشاگران قرار گرفت. خود او در یادداشتی در بارۀ چگونگی شکل‌گیری این پروژۀ تازه می‌نویسد:

” ورود و اقامت من در سیته مرا با دنیای تازه‌ای آشنا کرد که در آن، فاصله‌ها و جدائی‌های میان انسان‌ها رنگ می‌باخت. جهانی که در آن هنرمندانی با خاستگاه‌ها و پیشینه‌های گوناگون از گوشه و کنار دنیای پُر ستیز و پُر تَنِشِ کنونی به دهکدۀ کوچکی راه یافته بودند که در آن با زبانِ رنگ و شعر و موسیقی و رقص با یکدیگر سخن می‌گفتند و  دیگر از آن نزاع‌ها و نفاق‌هایی که هر یک از ما را در بطن جغرافیای سیاسی سرزمین‌مان، نسبت به ساکنان سرزمین‌های دیگر، گرفتار کرده است خبری نبود و دشمنی ها از میان برخاسته بود. دیگر رنگ پوست و جایگاه اجتماعی و نام کشورمان مانع دست یافتن به ریشه‌های مشترک انسانی که ما را به یکدیگر پیوند می‌دهند نبود.

همین تجربۀ زیستن با دیگر هنرمندان غیرایرانی و سهیم شدن در آفرینش و کار یکدیگر در این دهکدۀ جهان – وطن بود که در روزهای نخستین اقامتم الهام بخش کار تازۀ من در این فرصت کوتاه شد. بازاندیشیدن به رشته های اُلفت  و ریشه‌های مشترک انسانی میان همۀ ما، بی‌اختیار مرا به یاد شعر شاعر بزرگ سرزمینم در قرن سیزدهم میلادی، سعدی شیرازی، انداخت که چنین سروده بود:

بنی آدم اعضای یکدیگرند /  که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار  /  دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی  /  نشاید که نامت نهند آدمی

در این پروژه کوشش کرده‌ام با الهام گرفتن از این شعر سعدی و فضای زندگی‌ام در سیته، از تکه‌ها و اعضای بدن  هنرمندانی که در این روزها مقیم سیته هستند، نقشی بپردازم که این پیکرۀ یگانۀ بشری را با همۀ تنوع و رنگارنگی‌اش به تصویر بکشاند. ”

در اینجا برخی از آثار وی را مشاهده می‌کنید. چند آثار نخست مربوط به نمایشگاه وی با عنوان “وارونگی” است.

IMG_0984-27-09-17-12-54

IMG_0987-27-09-17-12-55

IMG_1284-27-09-17-12-54

اين چرخ فلك كه ما در او حيرانيم
فانوس خيال از او مثالى دانيم
خورشيد چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوريم كه اندرآن گردانيم
(عمر خيام )
همه چيز در حال تغيير است.درون و بيرونِ من را دنياى واژگونى احاطه كرده است. گاه حس ميكنم در جايى كه برايم آشناست گم شده ام.
با همه ى ميلم به رهايى، انبوهى از مرزها خلاصه ام كرده است؛ و من، گرفتار در اين درونِ پر آشوب، با همه ى بزرگى كه از خود ميپندارم، چه ناچيز ميشوم بر بلنداى صخره اى در دوردست .
لمس يك تكه سنگ كوچك روى زمين مرا به وجد مى آورد، تا شنيدن خبر كشف كهكشانى جديد در اخبار علمى.
و گاه؛ تنها حيرت زده ميمانم در ميانه ى دنيايم،دنيايى كه خود بخش كوچكى ست از خلقتى عظيم تر.
با اين همه،انسانم و بر آنم كه آبى بى انتهاى آسمان و وسعت پيمودنىِ زمين را از آن خود كنم.

IMG_1288-27-09-17-12-54

IMG_1478-27-09-17-12-54

آثار “ملکه آشپزخانه ” :

IMG_0647-27-09-17-12-51 (1)

IMG_0651-27-09-17-12-51

1 (30)

150.100cm acrylic on canvas 2012 please serve hot

به میهمانی زندگی خوش آمدید :

thumbnail (1)

 مثل کودکی که در جشن تولدش بیش از هر چیز هیجان باز کردن کادوهای خود را دارد و شاید به پایان مهمانی هم فکر نکند؛ ما نیز با گشودن سهلانگارانهی هدیههای زندگی‌‌مان، شتابزده به سراغ هدیههای بعدی و بعدی میرویم و اغلب به همان پیشکشی دلخوش نیستیم، با آن زندگی نمیکنیم و ا ز آن لذت نمیبریم
در سودای بستههای بزرگتر، هدیههای کوچکتر  را رها میکنیم و گاه نادیده میگیریمسرعت این دلزدگی چنان زیاد است که فقط به شکل و شمایل داشتههای خود نگاه میکنیم و  حتی با حسرتی عمیق، نظارهگر دارایی دیگران هستیم که
 هیچگاه سهم ما نبوده و نیستند.

گاهی فراموش میکنیم که این مهمانی با همهی زرق و برق دلفریب و احاطهگر امروزیاش، همیشگی نخواهد بود و روزی

 در اوج شکوه و درخشش خود پایان مییابد؛ آنگاه آخرین هدیهی ما انسانها «مر گ» خواهد بود!  

thumbnail

thumbnail (2)

در پایان عکس‌هایی از نمایشگاه وی در پاریس را مشاهده می‌کنید که مورد استقبال زیادی قرار گرفت :

IMG_5762

IMG_5911

IMG_6031

IMG_6283