برچسب: کوچه آشتی کنان

کوچه آشتی‌کنان قسمت نهم

مهتاب به رومن اشاره می کند که بنشیند. سپس رو به محسن می‌گوید : ” کاش الهه هم می‌آمد.” -خودت که می‌شناسیش. مخالف این برنامه‌هاست. پونه یک کاغذ بزرگ که روی آن حروف الفبا...

کوچه آشتی‌کنان قسمت هشتم

طاهره دستش را دور بازوی مهتاب حلقه کرده است. گوشش به مهتاب است که ماجرای آن شب بازگشت از ساحل را برایش تعریف می‌کند. -می‌دونی الهه چی می‌گه؟ می‌گه محسن از اون شب تا...

کوچه آشتی‌کنان قسمت هفتم

صدای زنگ که می‌آید مهتاب خمیر کرپ را رها می‌کند. در خانه را تا انتها باز نکرده است که محسن آشفته و عجول وارد می‌شود. مهتاب قاشق خمیری به دست می‌پرسد: -پس الهه کو؟...

کوچه آشتی‌کنان، قسمت دوم

مهتاب پالتویش را به جالباسی کنار در آویزان می‌کند. روی زمین خم می‌شود تا بند کفش‌هایش را باز کند. الهه سبد میوه به دست می‌گوید : در نیاور. مهمان‌های دیشب همه با کفش آمدند...